عقب نشینی اخیر امریکا در برابرISI بی اعتنائی به آلام مردم افغانستان است!
Date: 03 / نومبر /2011
اعلامیه
بتاریخ 22 سپتمبر 2011 جنرال مایک مولن لوی درستیزآنزمان ایالات متحدۀ امریکا با اظهاراین واقعیت که ” شبکۀ حقانی بازوی نامرعی استخبارات پاکستان واردوی این کشوربوده استخبارات نظامی پاکستان درعملیات های اخیربالای اهداف امریکایی از شبکۀ حقانی پشتیبانی کرده است.´ سکوت مرگبارقصرسفید درمورد دخالت آشکاراردوی پاکستان درتجهیز، تمویل وتعلیم طالبان، منجمله شبکۀ حقانی، را برای همیشه شکستاند. کانگرس امریکا را این اظهارات به عکس العمل شدیدتا حد تعلیق تطبیق معاهدات همکاریهای اقتصادی و نظامی با پاکستان واداشت. این انتظار بوجود آمدکه بعد ازین اظهارات بلند ترین مقام نظامی امریکا، لابیستهای استخدام شده توسط ISI امکان آنرا پیدا نکنند که از پاکستان بحیث متحد منطقوی امریکا صحبت کنند.
این حالت رهبران اردوی پاکستان را سراسیمه ساخت. سفرها به چین وروسیه آغازشد. گردهمائی همه احزاب ، تئاتری بود برای نمایش “وحدت” که در پاکستان هرگزوجود خارجی نداشته است. جواب محمود خان اچکزی، یگانه رهبر یک حزب مستقردرآنطرف دیورند که علنأ به افغان بودن افتخار میکند، به ISI چنین بود: ” اگرISI بخواهد، طی یکماه در افغانستان صلح بوجود می آید”. درهمین گرد همائی شجاع پاشا رئیس ISI اظهارنموده بود:” ازین هراس داریم که روابط ما با امریکا تا سطح ترمیم ناپذیرخراب شود.
با این وصف، زمانیکه هیأت مشترک امریکایی تحت رهبری کلنتن به پاکستان رفت تا پیام قاطعی را به گوش سران دولت، اردو واستخبارات پاکستان برساند. نتیجۀ این سفرمأیوس کننده بود. متأسفانه بازهم وزارت خارجۀ امریکا در تضاد با هدفی که ادعا میکنند بخاطرآن به افغانستان آمده اند، به پالیسی بی ثمرقبلی خود (Revamped Approach) که سه جزء جنگ، مذاکره وبازسازی را دربردارد وطی ده سال گذشته در درارتباط با افغانستان وپاکستان تطبیق گردیده است، برگشت. مطابق این طرح از پاکستان خواسته نمیشود تا برمراکزتجمع وتربیتی شبکۀ حقانی عملیات نظامی کند. بلکه به همکاریهای کوچک که از دوران بوش نیزمروج است چون تهیۀ معلومات استخباراتی، دستگیری برخی افراداین شبکه و کمترساختن همکاری ISI با این شبکه اکتفا شده است وامریکا از حملۀ زمینی به مراکزطالبان وحقانی در آنطرف دیورند منصرف شده است. این واقعیت را نیویارک تایمزبتاریخ 30 اکتوبر2011 افشأ ساخته است.
خوشبختانه این طرح در داخل دولت امریکا مخالفین زیاد دارد. خانم الینا روز- لتنین مسوول روابط خارجی کانگرس ازکلنتن پرسید: ” خوب خانم کلنتن، بر شبکۀ حقانی حمله میکنید؟ با آنها مداکره میکنید؟ یا کمی جنگ وکمی هم مذاکره! ازجانب دیگر Bruce O. Riedel نویسندۀ کتاب “پاکستان، امریکا وآیندۀ جهانی” طرح کلنتن را نا مؤثر دانسته وچنین استدلال میکند که پاکستان اکنون ستراتیژی مستقل خود را درارتباط با افغانستان دارد. استراتیژی پاکستان با استرانیژی امریکا در تضاد است. یک دیپلمات ارشد امریکایی طی صحبت با نویسندۀ مقالۀ فوق الذکرواشنگتن پست، ستراتیژی پاکستان در رابطه با افغانستان را چنین خلاصه کرده است: ” آتشبس/مذاکرات/انتظار تا سال 2014″ بعبارۀ دیگر، پاکستان با استفاده ازتزلزل جامعۀ بین المللی به پالیسی دفع الوقت پرداخته ازمذاکره صحبت میکند و منتظربرآمدن قوای ناتو ازافغانستان در2014 میماند تا آنگاه مطابق به سناریوی خود سرنوشت افغانستان را تعین کند.
امریکایی ها در وضع فعلی پالیسی سازش با ISI را بر مبنای مصلحت سیاسی داخلی وانتخاباتی خود انتخاب کرده اند. ولی بقای این پالیسی در شرایط بعد ازدریده شدن نقاب دوستی پاکستان مورد تردید است. چنین پیشبینی میشودکه اگرحملات شبکۀ حقانی براهداف امریکایی در افغانستان ادامه پیدا کند، حملۀ نظامی زمینی امریکا برمواضع حقانی در آنطرف دیورند، اجتناب نا پذیرمیگردد. ولی این یک احتمال است ویک حکومت با مسوولیت پالسی امنیتی ملی خود را بر احتمالات پایه گذاری نمیکند. حکومت افغانستان مکلفیت تاریخی وسیاسی دارد که خطربزرگ این پالیسی امریکا رابرای منافع ملی افغانستان بدقت فورمولبندی نموده با یک برنامۀ معین ایالات متحده را نخست درسطح دیپلماتیک وبعد در مجامع بین المللی به برخوردجدی با تروریسم دولتی پاکستان علیۀ افغانستان فراخواند. پاکستان، ازدیدگاه حقوق بین المللی، اکنون همان موقفی را دارد که حکومت طالبان طی یکماه بعد ازسانحۀ 11 سپتمبر 2001 با آن مواجه بود. قطعنامۀ شماره 1373 (2001) شورای امنیت مؤسسۀ ملل متحد که بموجب بند a, b, c مادۀ سوم آن برحکومت طالبان حمله شد، محتوی عام داشته اکنون نیز مدار اعتبار است. تروریستها ازمراکزامن که توسط پاکستان قانون شکن به آنها داده شده است، به افغانستان متواترحمله میکند وافراد ملکی را میکشند. پاکستان موجویت این پایگاه ها را میپذیرد ولی حاضر نیست آنها را برچیند. پاکستان با بی شرمی تمام گروه های اجیرخودرا ذخیرۀ استراتیژیک خود میخواند. پس چرا افغانستان نتواند با اتکا به این قطعنامه، بصورت سیستماتیک خواستار بررسی جدی نقش پاکستان بحیث حامی تروریسم بین المللی وبرچیدن جبری مراکزتجهیزوتعلیم تروریسم در خاک پاکستان شود؟ اگرافغانستان این خواست را بحیث شرط ادامۀ حضورقوای بین المللی در افغانستان مطرح کند، به آن ترتیب اثر داده خواهدشد. خون افغانها کمرنگتر از خون امریکاییها نیست!
(کمیته حقوق بشرفارو)