ازدیادجنایات جنگی در افغانستان

23 جولای 2011، هالند

بدارآویختن یک پسرهشت سالۀ افغان درگرشک توسط طالبان بتاریخ اول اسد سال جاری نقطۀ اوج یک سلسله جنایات وحشیانه ایست که درین اواخراحساسات مردم شریف افغانستان را بشدت جریحه دارساخته است. بکارگیری یک دختر هشت ساله بحیث حمل کنندۀ موادمنفجره به چندنفرپولیس افغان توسط طالبان ارزگان ومنفجر ساختن وی حین نزدیک شدن به پولیس با ریموت کنترول جرم بزرگ دیگری بودکه شدت وحدت یافتن جنایات جنگی درافعانستان را انعکاس میدهد.

این نوع قتل ها شکل فجیع ترآن جنایتیست که  ازده سال بدینسو درقالب شستشوی مغزی اطفال افغان درمدارس قاتل پرور پاکستان وارسال شان برای قتل خودوسایرهموطنان شان وتخریب مکاتب وشفاخانه های کشورشان ادامه دارد. تعداد آنعده افرادملکی که درین اواخرتوسط ماین کنارجادۀ تعبیه شده توسط طالبان وشرکا کشته میشوند، بطوراوسط  25 نفردرروز است.  درست است که حملات انتحاری وماین کنارجاده برای رهبران طالبان، فامیل حقانی وخانوادۀ حکمتیارباصرفه است ولی ایشان نبایدفراموش کنندکه بخاطرآگاهانه بخطرانداختن حیات مردم ملکی افغانستان روزی پاسخگو خواهند بود.

 

اول اسد، ضمنأ شاهد یک سانحۀ تازه ازجانب قوای خارجی در افغانستان بود. کشته شدن یک زن داکتر واعضای فامیلش در ولایت میدان-وردک توسط ایساف بی اعتنائی هولناک نسبت به زندگی مردم ملکی است. قتل یازده نفرملکی حین حملۀ شبانه درخوست که چندی قبل اتفاق افتادادامۀ سلسلۀ پایان ناپذیرخونریزی “اشتباهی” قوای ناتو درافغانستان بودکه باعث نا آرامی واعتراض شدید مردم محل شد. برمبنای شیوۀ معمول شکنجه درگوانتانامو میتوان حدث زدکه درزندان بگرام چه صورت میگیرد. گزارشات ازداخل کشوراین حدث را تائید میکنند. باساس همین گزارشات مواردشکنجه در زندانهای امنیت دولتی تاحدقابل تشویش ازدیاد یافته است. ممکنست تقررجنرالهای اسبق خادبحیث رؤسا در ریاست عمومی امنیت دولتی درحادشدن شکنجه بحیث وسیلۀ گرفتن اعتراف مؤثربوده باشد. درگزارش اخیرکمیتۀ حقوق بشرملل متحد نگرانی شدید ازازدیادشکنجه درامنیت ملی  اعلام شده واز ریاست 18 بطورمشخص نام برده است. مستنطفین وآمرین شان باید بدانندکه شکنجه یکی از جرایم ضد بشریت است ومرتکب آن در هیج نقطۀ جهان ازمجازات مصؤن نخواهندبود.

ستم، سلب ابتدائی ترین حقوق بشری وتجاوزبه زندگی، مال وناموس مردم توسط حکام فاسد محلی و”قوماندانهای” دالرمست درمحلات دورازشهرهای بزرگ بیدادمیکند. ازحکومت ضعیف الارادۀ مرکزی که خودغرق درفساد است نمیتوان انتظارپایان دادن به این وضع را داشت. خارجیها نیزتجاهل عارفانه نموده باهمین حکام وقوماندانها همکاری میکنند. این تیشه زدن است به ریشۀ حقوق بشر.

اکنون که مسؤلیت امنیتی به نیروهای داخلی سپرده میشودباید به بلندبردن  آگاهی آنها ازقوانین جنگ توجۀ جدی شود. هرگاه به صاحبمنصبان اردو، پولیس وامنیت ملی در موردکنوانسیونهای بشردوستانۀ ژنیوواهمیت رعایت اصول مندرج درین کنوانسیونها اطلاعات کافی داده نشود، خطر آن موجود است که تعداد “اشتباهات” اردوی خودما بمراتب بیشتر ازخارجیها باشد. جنایات ارتکاب یافته توسط قوای مسلح تحت رهبری حزب دموکراتیک خلق شاهد این مدعای ماست. هرگاه نیروهای مسلح داخلی یا خارجی  درعملیات جنگی خویش ازدقت پیشبینی شده درکنوانسیونهای ژنیوکارنگیرند واین بی دقتی شان موجب کشته شدن افراد ملکی شود، مظنون به جنایت جنگی خواهند بود.

قرار معلوم نیروهای دولتی، ضددولتی وخارجی ازوضع کنونی که افغانستان بهشت جنایتکاران است، سؤاستفاده میکنند. برای متوجه ساختن این افراد به عواقب اعمال شان به این بیت شاعررجوع میکنیم:

خون ناحق دست از دامان قاتل برنداشت

دیده باشی لکه های دامن قصاب را

 

کمیتۀ حقوق بشرفارو