پاکستان مارزخم خورده ایست که بخودمیپیجدو بروستائیان افغان میتازد
هالند، 10 جولای 2011
طی چند هفتۀ اخیرولایات کنرها، ننگرهار، خوست وپکتیا مورد هجوم قوای مسلح پاکستان قرارگرفت. حداقل 700 راکت فیرشده از طرف اردوی پاکستان 50 کشته وده ها زخمی برجا گذاشت. این اقدام پاکستان ازچند لحاظ سوال برانگیز است:
دولت پاکستان همیشه به شیوۀ تجاوزتحت پوشش توصل جسته وازطریق گماشتگان خویش یعنی گروه های مزدورکوشیده است سدثبات وترقی افغانستان شودویک حکومت تحت کنترول خود را درافغانستان ایجاد کند. دروضع کنونی این گروه ها عبارتند ازحلقات رهبری طالبان، گروه حقانی وحزب اسلامی حکمتیار. پس چه چیزپاکستان راوادارساخته تا به تجاوز تحت پوشش که از ده سال بدینسو جریان دارد، تجاوز علنی نظامی را بیفزاید ؟
– دولت پاکستان بخوبی میداند که افغانها میتوانندبا دست خالی نیزازکشورخود دفاع کنند وبزرگترین اشغالگران را به فرارازکشورشان وادارند. ازجانب دیگرحکام کنونی افغانستان را نیروهای آیساف وامریکایی نیزحمایت میکنند. بنابرین امکان تحقق رویای دیرین پاکستان که خط تحمیلی دیورند را ازطریق نظامی تا متک توسعه بدهد به هیچصورت موجودنیست. پس چراپاکستان باتجاوزعلنی وبیشرمانه برقریه جات ما، به تنفر که مردم افغانستان ازپالیسی خصمانۀ دولت پاکستان خود دارند، می افزاید؟
– درشرایط کنونی که نشنل عوامی پارتی درحکومت ایالتی خیبر-پښتونخوا شرکت فعال دارد، حملۀ نظامیگران پاکستان ازمناطق پشتون های آنطرف دیورند، برمناطق پشتونهای اینطرف دیورندباعث شرمساری این حزب میگردد. چه رهبران این حزب اصلأ افغان اند ودرزمانیکه درافغانستان پناهنده بودند، افغان بودن خود را نیز قبول داشتند. اگراکنون خاموشی اختیارنموده اند شاید برای حفظ قدرت باشد. ولی دررگهای صفوف این حزب همان خون مردم کنرها، پکتیا، ننگرهاروخوست جریان دارد. تداوم تجاوزنظامی پاکستان بر افغانستان بدون شک صفوف نشنل عوامی پارتی راخشمگین خواهد ساخت. درست است که پنجابیها پشتونها راشهرونددرجه دوم میدانند ولی حتی ازتصورخشم آنها وحشتزده میشوند. پس این ماجرا جویی نظامی پاکستان کدام هدف را تعقیب میکند؟
یکی ازپاسخهای ممکن به این سوال را میتوان درسراسیمگی ناشی ازشکست سیاست دوپهلوی پاکستان درقبال ایالات متحده دانست. امریکا ازطریق توسعه دادن استخبارات خویش درمرزها وداخل پاکستان بدین حقیقت رسیده بود که دوست اصلی اردو واستخبارات پاکستان القاعده، طالبان، گروه حقانی، حکمتیار، لشکر طیبه و… است. باعملیات نابودسازی بن لادن امریکا آئینۀ تمام نما را دربرابررهبران پاکستان گرفته وروابط خویش را باهندنزدیکترساخت. از آنزمان تا کنون رهبران پاکستان بشکل هیستریک به فعالیت افتاده اند تا از طریق فشارامریکا را واداربه عقب نشینی وپذیرش دوستی پاکستان کنند. رفتن به چین وروسیه واخراج مامورین CIA نتوانست به نتیجۀ دلخواه بیانجامد. اکنون پاکستان میکوشد با افزودن فشاربرناخن افگارامریکا (برهمزدن شرایط خروج قوا) ازطریق تشدید مینگذاری راه ها وعملیاتهای انتحاری وممانعت ازخروج اموال صادراتی افغانها ازبندرکراچی وغیره ایلات متحده را وادار به بازگشت بسوی خود سازد. حملۀ نظامی برقریه جات افغانستان نیزاین هدف را دنبال میکند. پاکستان امیدواربود افغانستان عمل بالمثل کند وپشتونهای دوطرف دیورند بجان هم بیافتند. خوشبختانه اینکارصورت نگرفت ولی به کشتارمردم بیگناه ما باید پایان داده شود. فشار دیپلماتیک کنونی بسیارغیرفعال و فاقد تحرک است. باید به شورای امنیت موسسۀ ملل متحد، اتحادیۀ اروپا، کنفرانس کشورهای اسلامی وغیره رسمأ شکایت شود وازآنان برای ختم حملات پاکستان مطالبۀ اقدامات موثرگردد. هرگاه دیپلماسی ثمری ببارنیاورد راهی جزجنگ باقی نمیماند. به یقین میتوان گفت که افغانهای آنطرف دیورندجانب پاکستان را نخواهندگرفت.
کمیتۀ حقوق بشرفارو